یک فروشنده میتواند برای صورتحسابی که پرداخت نشده، دیرکرد در نظر بگیرد، البته این کار زمانی میتواند صورت پذیرد که در ازای آن قرارداد یا توافقنامه وجود داشته باشد. درغیراینصورت، مشتری هیچ الزام قانونی برای پرداخت هزینه اضافی ندارد و افزودن این هزینه، ممکن است به روابط تجاری آسیب رسانده و بر فرصتهای کاری آینده، اثر منفی بگذارد.
هزینه دیرکرد معمول، یا نرخی ثابت است و یا نرخی است که به عنوان درصدی از کل بدهی محاسبه میشود.
نرخ ثابت، میزان وجهی است که تغییر نمیکند، اما هر ماه به کل بدهیهای فاکتوری که پرداخت نشده اضافه میشود. مقدار دقیق این وجه، بستگی به فروشنده دارد.
به عنوان مثال، یک فروشنده میتواند برای هر فاکتور زیر 50.000 تومان، ماهانه نرخ ثابت 30.000 تومانی در نظر بگیرد که از نظر او، نرخی منصفانه است. با این حال، برای چنین مبلغ کمی، فقط حرف پول مطرح نیست.
بهرههای دیرکرد، بخش حسابداری مشتریان را ترغیب به پرداخت به موقع میکند، چون آنها نمیخواهند برای یک فاکتور، دوبار وقت و انرژی بگذارند.
این مبلغ، درصدی از پیش تعیینشده از کل مبلغ فاکتور است که هر ماه که فاکتور تسویه نشود، به مبلغ آن اضافه میشود.
درنظر بگیرید مبلغ فاکتوری 600.000 تومان است و باید ظرف 30 روز تسویه شود. هیچ پرداختی انجام نمیشود. مصلحتاندیشی فروشنده برای دیرکرد این است که هر ماه 5% به مانده معوقه اضافه کند. بنابراین، فروشنده شروع به گرفتن بهره میکند، در این حالت، برای هر 30 روزی که هنوز فاکتور تسویه نشده است، 30.00 دلار، به فاکتور اضافه میکند.
یک بار دیگر میگوئیم، هزینههای دیرکرد فقط در صورتی که قبلاً توافق کتبی وجود داشته باشد اعمال میشوند، درغیراینصورت هیچ ایالت یا قانون فدرالی وجود ندارد که به سادگی اجازه دهد فروشندهای به عنوان دیرکرد، بهره در نظر بگیرد و این انتظار را داشته باشد که خریدار آن را پرداخت کند.
همچنین باید مراقب باشید چه مبلغی را به عنوان بهره در نظر میگیرید. بعید نیست مشتری با شنیدن 5% ابروهایش را بالا بیندازد، اما درصد بالاتر، میتواند به یک تاکتیک مذاکراتی تبدیل شود که قصد اجتناب از آن را دارید. و دلیل آن این است که در تجارت، فرض میکنید مشتری میخواهد درصورت انعقاد قرارداد، طبق هر شرایطی، حساب خود را به موقع پرداخت کند. بنابراین آنچه واقعاً خواستار آن هستید این است که در مذاکره، وقت خود را برای قیمت محصول یا خدمات صرف کنید.
شرایط پرداخت توسط فروشنده کالا یا خدمات تعیین شده است. معمولاً این زمانها “ظرف 30 روز”، “60 روز” یا ” 90 روز” هستند. فروشندهای که برای اولین بار با یک مشتری کار می کند، باید در ابتدای معامله، در مورد شرایط پرداخت نیز صحبت کنند، زیرا اغلب مشاغل بزرگتر، برنامههای پرداخت متفاوتی از آنچه وجود دارد، برای خود دارند.
بیایید مثالی بزنیم. علی ساختمان تجاری کوچکی که کار آن ساخت صندلیهای دارای پشتی متحرک به صورت سفارشی است، را اداره می کند. اولین قرارداد او با صاحب یک سینما در دیترویت بود، که میخواست سینمای کاملاً نوساز خود را که دارای 4 سالن است، با صندلیهای مخصوص تجهیز کند.
طبیعتاً علی از این معامله هیجان زده است، و صاحب سینما قراردادی را تنظیم میکند که درآن تصریح شده باید ظرف شش ماه 400 صندلی به سالن تئاتر تحویل داده شود. علی قرارداد را امضاء می کند.
همه چیز به خوبی پیش می رود. تحویل به موقع انجام می شود و مشتری از صندلیها راضی است. علی فاکتور خود را تحویل می دهد و زمان آن را “ظرف 30 روز” قید میکند. یک ماه میگذرد. او هیچ پولی دریافت نمیکند، تماسی هم با او گرفته نمیشود. بنابراین، خودش با دفتر سینما تماس میگیرد و متوجه میشود که پرداختهای آنها 60 روزه است.
مبلغ فاکتور قابل توجه است و علی طلبکاران مخصوص خود را دارد که اکنون می پرسند پول آنها کجاست؟ علی هیچ منابع مالی ندارد که از آن طریق پول طلبکارانش را تسویه کند. پس ناامیدی به سراغش میآید.
کیفیت و کمیت صندلیها، تاریخ تحویل و قیمت، توسط هر دو طرف در قرارداد منعقد شده بود، اما شرایط پرداخت ذکر نشده بود. صاحب سینما به سادگی تصور می کرد که علی با پرداخت 60 روزه او مشکلی ندارد، زیرا روش پرداخت او برای تمامی فروشندگانش به همین صورت بوده است. از سوی دیگر، علی فکر میکرد با نوشتن “ظرف 30 روز” روی فاکتور، طلب خود را در خلال این 30 روز دریافت میکند.
اکنون علی نمی تواند هزینه دیرکرد به فاکتور خود اضافه کند زیرا در قرارداد ذکر نشده است. حال این امکان وجود دارد که اگر مشتری کاملاً از کار انجام شده راضی باشد، علی بتواند با بخش حسابداری او صحبت کند تا بتواند زودتر از موعد، یک چک تحویل بگیرد. اما هیچ ضمانتی وجود ندارد و آنها از نظر قانونی موظف نیستند که عجلهای برای تسویه داشته باشند.
علی می توانست از ابتدا کارها را به شکل متفاوتی انجام دهد. می توانست درخواست کند که قبل از نهایی شدن قرارداد، شرایط پرداخت به عنوان بندی در آن قید شود. یا میتوانست تقاضا کند که درصدی از فاکتور نهایی به عنوان پیش پرداخت، واریز شود (که این نیز باید در قرارداد قید میشد). کار دیگری که علی میتوانست انجام دهد مذاکره در مورد پرداخت در هنگام تحویل بود (این بدان معناست که مشتری هنگام تحویل گرفتن صندلیها، چکی به او پرداخت میکرد).
اگر در معامله اصلی این مورد ذکر شده است، در صورت عدم رعایت شرایط پرداخت، باید مبلغی برای تأخیر پرداخت شود. دلیل این امر آن است که این هزینه اضافی، توسط مشتری که اکنون در حال نقض قرارداد است، توافق شده بود.
اگر این مورد در قرارداد یا توافقنامه ذکر نشده باشد، باز هم می توانید یک بار برای این کار تلاش خود را به کار ببرید. اما باید سبک سنگین کنید که این مبلغ اضافی (که احتمالاً آنقدر زیاد نیست) در تجارت بعدی شما چه تأثیراتی خواهد داشت. این مشتری چقدر برای شما مهم است؟ اگر هماکنون دیرکرد برای فاکتور خود در نظر بگیرید، آیا این موضوع نادیده گرفته خواهد شد؟ همچنین، آیا مشتری چنین هزینهای را شخصاً متقبل خواهد شد؟
اگر مشتری پولی به شما پرداخت نکرد، مبلغ دیرکرد را بلافاصله وارد فاکتور خود نکنید. ابتدا، یک ایمیل برای مشتری ارسال کرده و فاکتور اصلی را به آن ضمیمه کنید. مؤدبانه در ایمیل خود به مشتری یادآوری کنید که سررسید پرداخت فاکتورش فرارسیده، و برای راحتی وی، نسخهای از فاکتور را در اینجا ضمیمه کردهاید.
وقتی فروشنده فاکتوری را برای مشتریانی که با فاکتورهای زیادی سروکار دارند، ضمیمه میکند، آنها از وی قدردانی میکنند، زیرا برای درخواست هر وضعیت فاکتوری، می بایست ابتدا فاکتور اصلی را پیدا کنند تا بتوانند شماره آن را به عنوان مرجع ذکر کنند. آنها نمیتوانند بدون داشتن این شماره به حسابداری مراجعه کنند، زیرا حسابداری برای پرداخت، به این شماره احتیاج دارد تا آن را بررسی کند. با ارائه فاکتور در همان ایمیل، کمک کردهاید در زمانی که برای مشتری باارزش بوده، صرفهجویی شود.
یک روز یا همین حدود را برای این کار در نظر بگیرید و احتمالاٌ یکی از دو چیز اتفاق خواهد افتاد. مشتری تائید می کند که این کار با حسابداری است و وضعیت پرداخت را به شما اعلام میکند (ممکن است که یک چک برای شما صادر شده باشد و شما هنوز آن را دریافت نکردهاید). احتمال دیگر این است که مشتری به شما اطلاع دهد که به نوعی فاکتور گم شده است. مشتری یا آن را دریافت نکرده، یا آن را باز نکرده، یا برای تائید آن را ارسال نکرده – یا به دلایلی، زمان ارسال به حسابداری، به آن رسیدگی نشده است. در این مرحله، مشتری باید به شما بگوید که مدت زمان پرداخت، چقدر طول خواهد کشید.
اگر هنوز وجهی یا جوابی دریافت نکردهاید، یک تماس تلفنی بگیرید و این موضوع را پیگیری کنید. اگر این کار جواب نداد، پیغام بگذارید و 48 ساعت بعد دوباره تماس بگیرید. زمانی که سعی در برقراری ارتباط دارید (که این شامل تاریخ ارسال ایمیلها و تلاش برای تماس تلفنی است)، اسناد آن را نگه دارید.
اگر هنوز طلب شما وصول نشده، در بعضی مواقع مجبور میشوید به یک نمایندگی برای وصول وجهتان مراجعه کنید یا به دنبال مشاوره حقوقی باشید، اما برای پیگیری این پروسه دادگاهی، چند ماهی باید منتظر بمانید.
این نشان خواهد داد که شما صبور بودهاید و از ابتدا هر فرصتی را در اختیار مشتری قرار دادهاید که حسابهای معوقه خود را تسویه کند.